تعطیلات آخر هفته برای هر کس معنای خاص خودش را دارد. بعضی ها به زیارت اهل قبور میروند، برخی ترجیح میدهند از فرصت استفاده کنند و عطش ادبیات خود را با خواندن داستان و شعر سیراب کنند. نشستن پای منبر علما و بزم هیئت هم برنامه همیشگی بعضی دیگر است. البته سر زدن به مزار شهدا و صفا کردن با این زندگان حقیقی هم که جای خودش را دارد. افرادی هم هستند که با راحت شدن از مشغله های روزانه، به منابع خبری سرک میکشند تا از اوضاع و احوال زمانه بی خبر نمانند. ناگفته نماند که هیچ کس بدش نمی آید در آخر هفته لبخندی به لبش بنشیند. اما بعضی ها هم هستند که تا جایی که فرصت کنند، سعی میکنند همه این کارها را با هم انجام دهند. بسته هفتشنبه رجانیوز خوراک همچین افرادی است. نوش جان!
1. هفت روز / مروری بر اخبار هفته گذشته
شنبه 27 خرداد
* حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی با صدور پیامی به خانواده مرحوم قدیریان درگذشت ایشان را تسلیت گفتند. در بخشي از اين پيام آمده است: درگذشت دوست ديرين و صميمي اينجانب و يار وفادار انقلاب مرحوم حاج احمد قديريان موجب تاثر عميق اينجانب گرديد.
* مترجم گروهك تروريستي منافقين که به تازگی از کمپ لیبرتی فرار کرده ضمن افشای ابعاد جدیدی از فعالیتهای اين گروهك، از رشوه سرکردگان گروهک به کارمندان سازمان ملل خبر داد.
* گروههای معارض سوری در آستانه برگزاری نشست قاهره که با حمایت اتحادیه عرب برگزار میشود، به منظور هماهنگی در مورد نقشه راه علیه دولت دمشق در استانبول گرد هم آمدند.
* موسي سوري مدیرعامل شرکت نفت و گاز پارس با اشاره به تعریف ۴ فاز جدید برای توسعه پارس جنوبی از احتمال توسعه فازهای ۲۵، ۲۶، ۲۷ و ۲۸ این میدان مشترک گازی خبر داد و گفت: درآمدهای گازی ایران با توسعه پارس جنوبی با افزایشی ۳ برابری به ۱۲۰ میلیارد دلار میرسد.
* سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اطلاعیهای از اقدام هوشمندانه و قاطعانه سربازان گمنام امام زمان (عج) در دستگیری عوامل اصلی ترور دانشمندان هستهای کشور تقدیر و تشکر کرد.
* دكتر محمود احمدی نژاد رییس جمهور اسلامی ایران، عصر امروز به منظور بهرهبرداری از دو طرح و پروژه خدماتی در بخشهای مسکن و ارتباطات وارد شیراز شد.
* دهمین جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده اختلاس بیمه ایران، از ساعت 9 صبح امروز در دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی سیامک مدیرخراسانی آغاز شد.
*با انتشار خبر مرگ ولیعهد عربستان شاخص بورس عربستان 2.7 درصد سقوط کرد و به پایین ترین رقم از ژانویه 2012 رسید.
يكشنبه 28 خرداد
* یک زن ۳۳ ساله چینی به نام لیو یونگ روز شنبه با موشک "شنژو ۹" به فضا فرستاده شد. هدف ماموریت وی پهلو گرفتن کنار نخستین آزمایشگاه فضایی چین به نام مدول "تیانگونگ ۱" و بررسی کارکرد آن است.
* شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی دانشگاههای تهران در آستانه نشست 1+5 با صدور نامه اي خطاب به اشتون تاكيد كردند: سئوالات و نقاط ابهام در عملکرد غرب در قبال مسلمانان ایران و منطقه زیاد است.
* نتايج غير رسمي از پيروزي محمد مرسي نامزد اسلامگرايان در انتخابات رياست جمهوري مصر خبر مي دهد. محمد مرسی با کسب 52.5 درصد آرا در مقابل 47.5 درصد آرای احمد شفیق به پیروزی رسیده است.
دوشنبه 29 خرداد
* حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در خجستهسالروز عيد مبعث پيامبر عظيمالشأن اسلام و در ديدار مسئولان نظام و سفيران و نمايندگان كشورهای اسلامی و جمعی از خانوادههای معظم شهدا تأكيد كردند: از ميان رشتههای بيشمار نور بعثت، جامعهی بشری امروز به دو مسئله نياز مبرم دارد: يكی «برانگيخته شدن فكر و انديشه» و ديگری «تهذيب اخلاق».
* قاضی سراج گفت: پرونده رسیدگی به فساد مالی بزرگ در نیمه دوم تیر ماه به پایان میرسد.
* منابع خبری گزارش دادند که پادشاه ۸۹ ساله سعودی پس از انتقال به بیمارستان در بخش مراقبتهای ویژه بستری شده است. شبکه پرس تی وی خبر داد که ملک عبدالله بن عبدالعزیز یک روز پس از تدفین برادرش به "آی سی یو" منتقل شده است.
* منابع غیررسمی اعلام کردند که بزرگترین رزمایش مشترک خاورمیانه با حضور 90 هزار نیرو از چهار کشور روسیه، ایران، چین و سوریه بزودی در خاک و آبهای سوریه آغاز میشود.
* سردار حسين ساجدي نيا فرمانده انتظامی تهران بزرگ با اشاره به دستگیری ۱۷۰نفر از اراذل و اوباش محلات شهر تهران گفت:این مرحله از برخورد با اراذل و اوباش با حکم قضایی صورت پذیرفت و افراد دستگیر شده عموما در زمینه عربدهکشی مزاحمت برای نوامیس، زورگیری و خفتگیری دارای پرونده هستند.
سه شنبه 30 خرداد
* بیست و نهمین دوره مسابقات بینالمللی قرآن کریم در سالن مرکز همایشای برج میلاد آغاز شد.
* با پایان دور سوم گفت وگو های ایران و 1+5 گفتگوهای جلیلی و اشتون آغاز شد. روز دوم مذاکرات مسکو که از پیش از ظهر امروز در محل هتل حلقه طلایی آغاز شده بود در 2 مرحله برگزار شد.
* دفتر موسیقی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی از آخرین تولید خود با عنوان قطعه موسیقی "قلادههای طلا" با حضور شاعر و خواننده این قطعه موسیقی و سازنده و تهییه کننده فیلم سینمایی "قلادههای طلا" رونمایی كرد. در اين برنامه حامد زمانی خواننده جوان و انقلابی به اجرای زنده قطعه ترانه «تحریم» و ترانه «قلادههای طلا» پرداخت.
چهارشنبه 31 خرداد
* چهار متجاوز به عنف سحرگاه امروز در ملاء عام اعدام شدند.
* كنگره شعر 'جانباز شهید' امروز در تالار محراب تهران برگزار شد حجت الاسلام آقاتهراني سخنران اين مراسم بود.
پنجشنبه 1 تیر
* موسسه اطلاعاتی استراتفور که یک موسسه اطلاعات خصوصی در واشینگتن است، مهم ترین پیام مذاکرات مسکو را آشکار شدن این موضوع دانست که بر خلاف آنچه غرب توقع داشت تحریم ها مواضع راهبردی ایران درباهره برنامه هسته ای اش را تغییر نداده است.
* سومین نشست فیلم سازان جوان سینمای انقلاب امروز در دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب بر گزار شد. سخنرانی استاد هوشنگ توکلی، اکران مستند «ننه قربون» و نمایشگاه نقاشی با موضوع جانبازان و دفاع مقدس از جمله برنامه های این نشست بود.
* حجتالاسلام حیدر مصلحی وزیر اطلاعات در سخنانی در چهارمین نشست تخصصی حقوق بشر با عنوان حقوق بشر و امنیت ملی، از ابعاد جدیدی از طراحی دستگاه های جاسوسی غرب علیه برنامه هسته ای ایران را فاش کرد. وزیر اطلاعات در این نشست تخصصی به موضوع فتنه نیز پرداخت و با اشاره به جزوه کشف شده از یکی از نزدیکان سران فتنه گفت: جزوه کشف شده از یک عنصر مرتبط با فتنه را خدمت یکی از بزرگان فرستادیم. به من پیغام داد: ببینید که تدوین کننده این جزوه چه کسی بوده است چون ادبیات تدوین این جزوه ، ادبیات حزب توده است.
2. زيارت اهل قبور/ فاتحه اي نثار آيت الله بروجردي
گِل عزاي امام حسين(ع) چشم اين مرجع را شفا داد
آیت الله خزعلی نقل می کنند:
ایشان در سال 1364 قمری به مشهد مسافرت کردند و حاج شیخ علی اکبر نهاوندی (ره) که امام جماعت حرم مطهر امام رضا علیه السلام بود خدمت آیت الله العظمی بروجردی می گوید: من شصت سال است که امام جماعت حرم مطهر بوده ام و الان که ماه رمضان رسیده است مایلم امامت این ماه با شما باشد.
همه ائمه جماعات و آقایان که پشت سر هر کس اقتداء نمی کردند، پشت سر ایشان ایستادند و من نیز در آن زمان در مشهد بودم و به فیض نماز جماعت ایشان رسیدم. که در آن موقع بلندگو نبود، چند مکبّر در بین صفوف قرار داده بودند تا رکوع و سجود و دیگر مواقف نماز را اعلام کنند.
آقای نهاوندی بعد از مدتی به عراق مشرف شد و مرحوم آیت الله آقا سید ابوالحسن اصفهانی که در حرم مطهر امیرالمؤمنین نماز جماعت می خواند به آقای نهاوندی می فرمایند:
امشب نماز را به جای من در حرم اقامه کنید. که ایشان بعد از نماز مغرب مشغول نماز نافله است که صدایی از قبر امیرالمؤمنین علیه السلام می شنود: « جادادی، جادادیم.» در مشهد به پسرم حاج آقا حسین جادادی، جادادیم:
« عظّمت ولدی فعظّمتک! »
که اشک از چشمان آقای نهاوندی جاری می شود و وقتی به ایران باز می گردد و خدمت آیت الله بروجردی جریان را عرض می کند اشک از چشمان آقای بروجردی جریان هم جاری می شود و می فرمایند: « جدم به من محبت کرده است. »
*
آیت الله شیخ حسین نوری همدانی نقل می کنند:
یک وقت در محضر آیت الله بروجردی درباره دید چشم بحث شد. ایشان با اینکه سنشان قریب نود سال بود، هیچ وقت احتیاج به عینک پیدا نکرده بودند و دور و نزدیک را بدون عینک می دیدند و در موقع مطالعه هم، هرگز عینک به چشم نمی زدند، می فرمودند:
« من در بروجرد که بودم یک وقت در اثر مطالعه زیاد در چشمم احساس ضعف کردم و درد چشم گرفتم، در بروجرد مراسم مخصوصی روز عاشورا اجراء می گردد، بدین ترتیب که: در نقطه های مختلف شهر گِل درست می کنند و مردم خود را در آن روز با گِل از سر تا پا آغشته می کنند و دسته دسته به عنوان عزاداری حرکت می کنند، من هم یک روز عاشورا، در آن جمع بودم و به قصد استشفاء مقداری از گِل بدن یکی از افراد را گرفته و بر چشم خود مالیدم، چشمم خوب شد از آن تاریخ درد چشم بر من عارض نشده است، ولی تا زمانی که زنده هستم راضی نیستم این موضوع بازگو شود. »
*
حجت الاسلام علی نجفی نقل کردند:
جناب آقای سلیمی امام جماعت مسجد آقای آخوند همدانی که بنابر وصیت مرحوم آخوند بعد از فوتشان امامت مسجد ایشان را در همدان به عهده گرفت، نقل می کردند:
روزی آقای آخوند طبق روال از منزل به طرف مدرسه علمیه خود، با پای پیاده، در حرکت بودند که در بین راه یکباره دیدیم آقا وسط خیابان به زمین نشست و به سرو صورت می زند و گریه می کنند.
عرض کردیم: چه اتفاقی افتاده است؟ فرمودند: همین الآن زمین تکان خورد.
دوباره پرسیدیم: چه شده است؟
فرمودند: بر پیکره اسلام ضربه ای جبران ناپذیر وارد شد و همین الان آیت الله بروجردی دار فانی را وداع نمودند (با اینکه ایشان از جایی خبر نداشتند) ما متأسف شدیم و ساعت دو بعدازظهر از رادیو خبر فوت آیت الله بروجردی پخش شد.
3. گلزار شهدا/ يادي از شهيد حبيب پالاش
شهيدي كه با پيچاندن گوش عراقي ها اسيرشان ميكرد
عملیات والفجر8 بود. بچه ها از اروند عبور کرده بودند. خط دشمن شکسته شده و نیروها در حال پدافند در منطقه آزاد شده ساحلی بوده و گروه گروه آماده پاکسازی سنگرهای دشمن می شدند.
یکی از تیربارهای دشمن زمین گیرمان کرده بود. خوابیده بودیم روی زمین. سرت را بلند میکردی، فاتحهات خوانده بود. مانده بودیم چه کنیم با این تیربار و تیربارچی اش. باید جلو می رفتیم و کار را یکسره میکردیم تا شیرینی پیروزیمان کامل شود. دقایق سپری میشد و تیربارچی مدام آتش تیربارش را به سمت بچه ها می چرخاند. یک لحظه دیدیم تیربار ساکت شد.
گفتیم شاید قطار فشنگش تمام شده است. اما نه. چند دقیقه سپری شد اما خبری از رگبارهای آتشین نبود. آرام سرم را بالا آوردم. دیدم خبری نیست. بلند شدم و نشستم. هوا تاریک بود. درآن تاریکی از دور به صورت سایه دو نفر را دیدم که دارند به ما نزدیک می شوند. یکی با قد بلند و یکی با قد کوتاه، آرام آرام به سمت ما میآمدند و آنکه قد کوتاهتری داشت، یک دستش را آنقدر بالا آورده بود که رسیده بود پس کله آنکه قدبلندتری داشت.
مات این صحنه مانده بودم. کل ذهنم علامت سوال بود. بچه ها ایست دادند که صدا از طرف مقابل بلند شد:
«نزنین ها... منم... حبیب... حبیب پالاش... نزنین ها...»
سایه ها که جلوتر رسید دیدم حبیب پالاش است که گوش یک عراقی را گرفته است و آنقدر قد سرباز عراقی از او بلندتر است که به زحمت توانسته است دست خود را به گوش او برساند.
حبیب گوش سرباز عراقی را که حسابی ترسیده بود ول کرد و تحویل بچه ها داد.
گفتیم :«این دیگه کیه؟ چطوری گرفتیش؟»
حبیب گفت: «تیربارچیه س. بی سرو صدا رفتم منطقه رو دور زدم و رفتم از پشت گوشش رو گرفتم و آوردم اینور»
نمی دانستیم بخندیم به این صحنه یا متعجب بمانیم از شجاعت حبیب.
به حرف هم ساده نبود که یک بسیجی 16ساله، برود و گوش یک تیربارچی عراقی را بگیرد و از پشت تیربارش، به اسارت درآورد. خداییش به حرف هم ساده نبود، چه برسد به عمل. فرمانده هم بجز سکوت، هیچ پاسخی در مقابل کار بزرگ حبیب نداشت. یک لحظه صحنه چند شب پیش مقابل چشمانم نقش بست.
فرمانده ما جناب آقای فضیلت داشت برای عملیات به بچهها روحیه میداد و اینگونه سخن میگفت: «ما با قدرت ایمان و توکل بر خدا و روحیه ناب شهادت طلبی میتوانیم پشت دشمن را به خاک بزنیم. شما با روحیه و شجاعتی که دارید می توانید بروید و گوش تیربارچی های عراقی را بگیرید و از پشت تیربار بلند کنید»
اگر چه آقای فضیلت، آن شب، این حرف را به عنوان مَثَلی برای روحیه دادن به رزمندگان مطرح کرد، اما من شب عملیات در فاو ، به چشم خویش دیدم که حبیب پالاش، مَثَل را به واقعیت تبدیل کرد.
شهید حبیب پالاش به سال 1348 در شهرستان دزفول متولد و در سن 16 سالگی در مرحله آخر عملیات والفجر8 در بهمن ماه 64 به شهادت رسید. مطلب فوق از وبلاگ الف دزفول نقل شده است.
4. یک فنجان شعر/ شعري از محمدكاظم كاظمي
شمشير و جغرافيا
بادی وزید و دشت سترون درست شد
طاقی شکست و سنگ فلاخن درست شد
شمشیر روی نقشهی جغرافیا دوید
اینسان برای ما و تو میهن درست شد
یعنی که از مصالح دیوار دیگران
یک خاکریز بین تو و من درست شد
بین تمام مردم دنیا گل و چمن
بین من و تو آتش و آهن درست شد
یک سو من ایستادم و گویی خدا شدم
یک سو تو ایستادی و دشمن درست شد
یک سو تو ایستادی و گویی خدا شدی
یک سو من ایستادم و دشمن درست شد
یک سو همه سپهبد و ارتشبد آمدند
یک سو همه دگرمن و تورَن درست شد(1)
آن طاقهای گنبدی لاجوردگون
این گونه شد که سنگ فلاخن درست شد
آن حوضهای کاشی گلدار باستان
چاهی به پیشگاه تهمتن درست شد
آن حلههای بافته از تار و پود جان
بندی که مینشست به گردن درست شد
آن لوحهای گچبری رو به آفتاب
سنگی به قبر مردم غزنین و فاریاب
سنگی به قبر مردم کدکن درست شد(2)
*
سازی بزن که دیر زمانی است نغمهها
در دستگاه ما و تو شیون درست شد
دستی بده که ـ گرچه به دنیا امید نیست ـ
شاید پلی برای رسیدن، درست شد
*
شاید که باز هم کسی از بلخ و بامیان
با کاروان حلّه بیاید به سیستان
وقت وصال یار دبستانی آمده است
بویی عجیب میرسد از جوی مولیان
سیمرغ سالخورده گشوده است بال و پر
«بر گِردِ او به هر سر شاخی پرندگان»(3)
ما شاخههای توأم سیبیم و دور نیست
باری دگر شکوفه بیاریم توأمان
با هم رها کنیم دو تا سیب سرخ را
در حوضهای کاشی گلدار باستان
بر نقشههای کهنه خطی تازه میکشیم
از کوچههای قونیه تا دشت خاوران
تیر و کمان به دست من و توست، هموطن
لفظ دری بیاور و بگذار در کمان
پینوشتها
1. دگرمن و تورَن از مناصب نظامی افغانستان است.
2. این بیت یک ساختار متفاوت دارد، یعنی دارای سه مصراع است. این ساختار را پیشتر در بیتی از یک غزل علیرضا بدیع دیدم و پسندیدم.
3. مصراع از نیمایوشیج است، از شعر «ققنوس».
5. نقل محفل/ داستاني از بيژن كيا
روز آدم
از آن سوی درختان نخل غریو شیون و مویه به گوش میرسید. مرد به تندی قدم برمیداشت. آفتاب میان گرد و غبار ایستاده بود.
مرد پرسید: علی ابنابیطالب را میجویم، او را ندیدهای؟
پیرمرد به حاشیه گورستان اشاره كرد. مرد به راه افتاد. هر چه پیش میرفت ازحادم بیشتر میشد و گرد و غبار تیرهتر. همه را كنار زد. به غسالخانه رسید و رخصت خواست، پرده را كنار زد و داخل شد. اباالحسن پیكر پیامبر را غسل میدادند.
ـ تو را چه شده ای سلمان، كه این گونه پریشانی؟
ـ هم اكنون ابوبكر از فراز منبر پیامبر (ص) با مردم بیعت میكند.
ـ آیا كسی را كه نخستین بیعت كننده با او بود شناختی؟
ـ نه، اما پیرمردی بود كه دیده بودمش. یكبار در سقسفه بنیساعده و پیشتر در غدیر خم كه دژم نشسته بود در حلقه كبود پوشان.
ـ چگونه بود؟ نشانی داشت كه باز شناسیاش؟
ـ پیرمردی به غایت كهنسال. تكیه داشت بر عصائی تیره و پرچین و شكن كه مانندش ندیدهام هرگز. بر پیشانیاش جای سجدهای است كه پینهاش به زخمی بریده بود.
ـ چگونه بیعت كرد؟
ـ از جمع مردان تیرهپوشش جدا شد، از منبر بالا رفت در حالیكه از شوق میگریست دستها را بالا گرفت و فریاد زد: «سپاس خدائی را كه مرا نمیمیراند تا تو را بر این مسند ببینم! حال دستت را باز كن تا من نخست كسی باشم كه با تو بیعت نمایم.»
سلمان سر به زیر انداخت و ادامه داد: «پیرمرد چنان با تفاخر سخن میگفت كه گوئی سوگ پیامبر را به سخره گرفته بود. دست ابوبكر را كه در دست گرفت به فریاد گفت: چه نیكو روزی است امروز، چونان روز آدم.»
سلمان گوشهای نشست. سر در گریبان فرو برد، شانههایش اما میلرزید.
امیرالمومنین فرمودند: «در غدیر خم و آن گاه كه رسول خدا (ص) مرا وصی خویش خواندند یاران آن ملعون ندایش دادند كه زین پس تو را بر این امت راهی نیست چه اینان مقتدای خویش را شناختهاند. اما اینك او با ابوبكر بیعت میكند و بیگمان كبودپوشان به شكرانه سجدهاش خواهند كرد.»
سلمان سر برداشت و پرسید: «او كیست كه این گونه كینه به دل دارد؟»
امیرالمومنین فرمودند: «ای سلمان او ابلیس است، دشمن قسم خوردۀ آدمیان كه لعنت خدا بر او باد.»
6. يه حبه قند/ شعر طنزي از سعيد طلايي
عاشقی درد عجیبی است شبیه سرطان
دست در حلقه ی آن زلف دوتا نتوان زد
یک نفر نیست بگوید که چرا نتوان زد
من زدم هیچ نشد! تازه خوشش هم آمد!
پس بگو دست دقیقا به کجا نتوان زد؟
عدهای رابطه دارند در این حد با هم
تهمت عشق به این رابطهها نتوان زد
عاشقی درد عجیبی است شبیه سرطان
که مثالش به هوس یا به هوا نتوان زد
شکم سیر نداری سفر عشق نرو
که در این راه پر از حادثه جا نتوان زد
فی المثل من! شدهام نوکر کت بسته زن!
رکب انگار بر این بخت و قضا نتوان زد
در ید اوست فقط کنترل تلویزیون
وقت سریال که شد، راز بقا نتوان زد
دست پختش علنا رفته به مادر جانش
آن چنان است که یک لب به غذا نتوان زد
قیمت مهریه چون سر به فلک میمالد
زن عزیز است و او را فلذا نتوان زد
نوبت قسط که شد کلیهات را بفروش
دست اما به النگوی طلا نتوان زد
همسرم مثل هیولاست ولی ایشان را
جز "خانم خوشگله" و غیره صدا نتوان زد
از بلایای طبیعی است زن اما نه! نیست!
تهمت بیخود و بیجا به بلا نتوان نتوان زد
7. از دریچه دوربین
دیدار مسئولان نظام و سفرای كشورهای اسلامی با مقام معظم رهبری به مناسبت عید مبعث
مراسم عزاداری حضرت موسی بن جعفر(ع)
تشییع دو شهید گمنام در دانشکاه شهید عباسپور
مراسم عمامه گذاری به مناسبت عیدمبعث
اولین گنگره ملی شعر "جانباز شهید"
فیلیپ سندروس عضو تیم ملی سوییس و بازیکن تیم فولام انگلستان که سابقه بازی در آرسنال را نیز دارد با حضور در مرکز اسلامی منچستر به دین مبین اسلام و مذهب ناب تشیع گروید.
نشست ایران و 5+1 در مسکو
اجرای حکم اعدام ۴ متجاوز به عنف
رونمایی از موسیقی قلاده های طلا در دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب
جمعی از خانواده شهدای حادثه تلخ حج 1366 در اقدامی خودجوش با حضور در برابر سفارت عربستان سعودی در منطقه اقدسیه تهران، به مناسبت مرگ نایف بن عبدالعزیز اقدام به توزیع شیرینی و شادمانی کردند.
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها : هفتشنبه, اخبار هفته, چشمان آیت الله بروجردی, شعر, داستانک, طنز, عکس, ,